| |
وب : | |
پیام : | |
2+2=: | |
(Refresh) |
<-PollItems->
|
||
|
||||
آمار
وب سایت: |
||
|
||
Template By: NazTarin.com
تبادل
لینک هوشمند
باسلام به دوستداران عشق دروغین برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
عشق دروغین
و آدرس
sam7100.LXB.ir
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.
.........................
حتـــــی رویای تمام نیمه شبهایم
شهادت میدهند ...
به سجـــــــــده رفتن ام را
به پای هـــــــر قنوت ات برای رفتن ...
بانو ...
تمام واژه هایم را برایت قربانی کرده ام ؛
به طواف چشم هایت آمده ام ...
بر کعبه ی دل ات دخیل بسته ام
حج امسال ام مقبــــــــــول .
آهسته و بی سرو صدا
تند تند و پر هیجان ...
هرجوری که دلت خواست
فدای سرت
دیگر چه فرقی می کند !؟؟
وقتی هزار بار بند خورده است این چینی ی نازک تنهـــایی من
تو فقط بیــــا بانو .
لعنت به تو و هرچه مثل تو
که شعـــــــر سپیدم را ...
به خاک سیاه کشاندی لعنتـــــــــــــــــی
جوینده ، یابنده است ....
دروغی بیش نیست
همه جا را بدنبال نخودهای سیاهی که خواسته بودی ؛ گشته ام
پیدا نمی شوند.
گذشت آن روزها ، که حکم "دل" بود و تو حاکم ؛
دیر زمانی ست که حکم "خشت" است و دیگر ...
بی جهت بالا نخوان که دست ات برایم رو شده لعنتـــی
اینبار اسم این بازی " بیـــــــــدل " است .
آفت گرفته است ...
خرمنی که
هر روز سرش وعده می دادی .
بعد از تو ...
عاشقانه هایم خودکشی کردند
حالا بی حساب شدید
روزگاری حق تو بر گردن شان بود
حالا خون شان به گردن توست
یک ملیارد و سه // یک ملیارد و چهار // یک ملیارد و .....
می دانم او رفته است ،
می دانم قایم باشک ما سالها پیش تمام شد
بگذارید بشمارم ؛ و باز خیال کنم این بازی هنــــوز ادامه دارد .
مـــن ...
تاب چشم باز کردن و نیافتن او را ندارم .
شیرین ام ...
تیشه را برداشته ام ؛
تو فقط بگــو کدام ریشه ام !؟؟
لعنتــــی ...
صـــــدای صفحه هایی که پشت سرم گذاشتی
درد میکند ...
روی گرامافون روح و روان ام .
امشب با ایمان کامل سعی می کنم...
بین صفای تو و مرمره ی سینه ات
آغــــــــــــــوش گرم ات بگشا . . .
که اسماعیل آورده ام .
از چه بنویسم؟؟؟
ای قلم ، تو بنویس...
بنویس که چگونه پای احساس شکست؛
بنویس که چگونه بازوی جوانی و غرور خرد شد؛
بنویس لامذهب...بنویــس
بنویس که نفسها چگونه به شماره افتاد؛
بنویس که دیگر جایی برای تراش خوردن بر پیکرت نمانده است؛
ای قلم ...
بنویس که دیگـــر سیــرشده ای از نوشتن .
بی خیال به درخت تکیه خواهم داد
آ ه و سیگارمی کشم ....
و تخمه و غصه ,خواهم خورد
نگرانم نباش ...
من به زمین خوردن عادت دارم .
جاخالی دادن توی ذات اشیاء است....
دلم گرفته ....
از آدمایی که میگن دوستت دارم اما معنی شو نمیدونن ،
از آدمایی که میخوان مال اونا باشی
اما خودشون مال تو نیستن،
از اونا که زیر بارون برات می میرن
و وقتی آفتاب میشه ...
همه چی یادشون میره
روز رفتنت
آنچنان زار و درمانده ..
همچون کودکی یتیم پایکوبان و اشک ریزانِ قدم هایت شوم
که دلِ روزگار بلرزد و آهِ من دامان سرنوشت را بگیرد...
شک نکن..
آن روز روزگار و سرنوشت ، هر دو
از ترسِ آهِ دامن گیرِ من، تورا به من باز پس خواهند...
داد.....
شــــک نکن...
سال نو مــی شود ...
روزها نو مــی شوند ...
دیدار ها نـو مــی شوند ...
ای دلِ بیچــــــاره ام ،
تنهــــــا زخم کهنۀ تو از سالها خاطره است که کهنه و کهنه تر مــی شود .